Biology/Botany

این وبلاگ در زمینه علوم زیستی بویژه گیاهشناسی فعالیت می کند.

Biology/Botany

این وبلاگ در زمینه علوم زیستی بویژه گیاهشناسی فعالیت می کند.

جمع آوری و ثبت گیاهان- مجموعه های زنده

نوعی بسیار ارزشمند ازجمع آوری گیاهان، برداشت نمونه زنده از طبیعت است. 

نمونه زنده می تواند گیاه کامل، اندام تولید مثلی گیاه، یا دانه باشد.

مجموعه های گیاهی زنده معمولا در گلخانه یا باغ گیاهشناسی پرورش داده می شوند، تا در دسترس محققان قرار گیرند.

پرورش و نگهداری نمونه های زنده نیازمند برخی تجربیات باغبانی است و می تواند نیازمند آزمون و خطای رژیم های مختلف گلدانی یا آزمودن انواع مختلف بافت خاک، رطوبت، مدت روشنایی و مانند آن باشد.همانند مجموعه های تثبیت شده در مایع، نمونه های زنده را باید به خوبی با پلاک فلزی محکم یا پلاستیکی برچسب زد و اطلاعات مربوط به جمع آوری نمونه را بر آن ثبت نمودتا در هرباریوم مورد استفاده قرار گیرند.

بیشترین مزیت یک مجموعه گیاهی زنده ایجاد فرصت برای مشاهدات طولانی مدت، مانند مشاهده تمامی مراحل رویشی یا  زایشی  یا دستکاری های آزمایشگاهی مثلا اصلاح نژاد است.این مجموعه همچنین امکان برداشت نمونه های تازه گیاهی را برای مطالعه بلند مدت فراهم می کند.

معایب:

به هر حال در مطالعه مجموعه های گیاهی زنده باید در نظر داشت که ریخت شناسی نمونه های زنده ممکن است در حالت کاشته شده نسبت به حالت وحشی و خودرو تغییر کند و به علاوه گرده افشان هایی که به طور طبیعی حضور دارند در محیط مصنوعی یافت نمی شوند که این موضوع شاید از ایجاد دانه های طبیعی ممانعت کند.

مرجع: سیستماتیک گیاهی- سیمپسون- جلد دوم-ص 696

جمع آوری و ثبت گیاهان- نگهداری مجموعه ها در مایع

دلایل این کارچیست؟

نگهداری در مایع شکل، اندازه و ساختار درونی بافت های گیاهی را حفظ می کند. مخصوصا برای مطالعه بر روی بخش های ظریف گل دار که در روش خشک کردن استاندارد نمونه هرباریومی، ساختارشان به راحتی از شکل طبیعی خارج شده و یا حتی از بین می رود، روشی ارزشمند است.

نگهداری در مایع همچنین برای مطالعات تشریحی، تکاملی، یا فراساختاری که در آن ها ساختار درونی سلول ها و بافت ها باید حفظ شده باشند، ضروری است.

رایج ترین و معمول ترین نگهدارنده مایع مورد استفاده که به عنوان تثبیت کننده شناخته می شود  FAA  یا فرمالین استیک اسید الکل (به نسبت 10 قسمت الکل هفتاد درصد، یک قسمت فرمالین سی و هفت درصد تجاری و یک قسمت اسید استیک خالص )، همه به صورت حجمی می باشند.

توجه این ترکیب سمی است لذا از تنفس بخارهای آن و تماس با پوست اجتناب کنید.

نمونه های گیاهی به راحتی در ظرف شیشه ای یا پلاستیکی حاوی  FAA تثبیت می شوند.

اگر چه  FAA به سرعت به درون اغلب بافت های گیاهی نفوذ می کند، برخی نمونه های گیاهی باید برش داده شوند تا تثبیت کننده بتواند کاملا به درون بافت ها نفوذ کند.حداقل  برخی جوانه های بسته گل یا تخمدان ها، برگ ها و ساقه ها را باید پیش از تثبیت با تیغ تیز برید.

برای مطالعات سلولی و تشریحی ، برای نمونه شمارش کروموزوم، جوانه های گل یا نوک ریشه را می توان در تثبیت کننده کارنوی تثبیت کرد(سه قسمت الکل 100%،  یک قسمت اسید استیک خالص).

برای مطالعه جزییات فراساختاری، برای نمونه با استفاده از میکروسکوپ الکترونی، تثبیت کننده های دیگر مانند گلوتارآلدهید یا تتراکسید اسمیوم را نیز می توان مورد استفاده قرار داد. این ترکیبات بشدت سمی  بوده و باید تنها در زیر هودآزمایشگاه استفاده شوند.از آن جایی که این ترکیبات با سرعتی کمتر از FAA  نفوذ می کنند، نمونه ها باید به تکه های کوچکتر، معمولا یک میلیمتر یا کمتر برش داده شوند.

نمونه های گیاهی در اتانول 70-100% نیز تثبیت می شوند و برای مطالعات ریخت شناسی عمومی و حتی تجزیه تحلیل های DNA مورد استفاده قرار می گیرند با این حال در تثبیت نمونه ها ی گیاهی  برای تجزیه تحلیل های دنا، سلیکاژل مزیت به مراتب بیشتری داشته و کارایی بهتری دارد.

هرنمونه حفاظت شده در مایع یک نمونه ی شاهد هرباریومی متناظر دارد که به عنوان منبع برای شناسایی استفاده می شود.در دو سمت خارجی ویال یا ظرف شیشه ای و روی کاغذ قرار گرفته بر روی تثبیت کننده باید برچسبی حاوی اطلاعات نام گونه، نام جمع آوری کننده، و شماره جمع آوری چسبانده شود.

اطلاعات دیگر اختیاری هستند و می توانند از دفترچه جمع آوری صحرایی یا شاهد به دست آیند. 

خلاصه:

معرف  FAA ،معرفی عمومی و تثبیت کننده ای همگانی است.

معرف کارنوی برای شمارش کروموزوم ها  و تشریح مناسب است

معرف گلوتارآلدهید یا تتراکسید اسمیوم برای مطالعات میکروسکوپی الکترونی و فراساختاری مناسب است

معرف  اتانول 70-100% برای ریخت شناسی عمومی و تجزیه تحلیل DNA  مناسب است

و معرف  سیلیکاژل در زمینه تجزیه تحلیل DNA کارایی  به مراتب بهتری دارد.

مرجع: سیستماتیک گیاهی- سیمپسون- جلد دوم-ص 696